این شعرها به درددل من وتو نمي خورند این جاده ها به درد رسیدن نمي خورند باخود نشسته ام درحسرت آرزوهای واخورده ام ،با این همه این بغض ها به درد نوشتن نمي خورنددلگیرم ازاین روزها از این فاصله ها ،دوریها این مرثیه ها به درد گریستن نمي خورند از روزی كه دیدمت نوشتمت برلوح ِ دلم ،افسوس این امضا ها به درد سند نمي خورند خسته ام خسته از این عشق خموش پرُغصه ؛چه كنم كه این مثنویها دیگر به درد تهمتن نميخورند عمری دویدم به دنبال توووخاطراتمان ای
درباره این سایت