اشتباه فکر میکردم واقعا این رویه بهم ضربه های زیادی زد من دلم واقعا گرفته این روزا همش اتفاقای تلخ افتاده و من به هیچکس هیچی نگفتم و فقط مات ومبهوت نگاه کردم که واقعا اینا بیداریه یا دوباره دارم کابوس میبینم این اتفاق دیروزی هم که دیگه غوز بالا غوز. در کل همیشه سعی کردم آروم باشم نمیدونم تونستم یا نه ولی وقتی یکی فحش پدر بهم بده واقعا بهمم میریزه تا مدتها تو ذهنمه ولی خب میدونم که این هم میگذره واقعا که زندگی درهم و تخمی شده.
درباره این سایت