شبيه قطره باراني که آهن را نمي فهمد دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمي فهمد نگاهی شیشه ای دارم، به سنگ مردمک هایت الفبای دلت معنای "نشکن"! را نمي فهمد هزاران بار دیگر هم بگویی: "دوستت دارم" کسی معنای این حرف مبرهن را نمي فهمد من ابراهیم عشقم، مردم! اسماعیل دل هاشان محبت مانده شمشیری که گردن را نمي فهمد چراغ چشم هایت را برایم پست کن دیگر نگاهم فرق شب با روز روشن را نمي فهمد دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم فقط یک روح سرشارم که این تن را نمي فهمد
درباره این سایت