منم از قافله کرب و بلا جا مانده کنج این خانه ، خراب و تک و تنها مانده هر طرف چاوشی زائر کویت برپاست این دلم در هوس روی مه ات مانده کاش باز هم گذرم سوی حرم می افتاد از چه رو مقصد من از حرمت جا مانده جام زهر است مرا هر چه که من می نوشم عطش خاطر من در حرمت جا مانده روضه جنت و فردوس بود درگه تو یک قدم تا حرمت ، از قدمت جا مانده یا سید الشهدا دست مرا هم برگیر که دلم در هوس داغ غمت جا مانده می روم در حرم خواهر نیکو سِیَرت باز هم چشم ترم در حرمت جا مانده ترسم
درباره این سایت