نوشتم این درد رو نردبون کنم و برم کربلا ،دیگه نميدونستم چند روز بعدش چی به سرم میاد . نميدونستم چه درد بزرگتری قراره بشینه به جانم ، من اون موقع هیچی نميدونستم نميدونستم مردی که فکر میکردم همون گلدون رویاهاست ، زن داره ! نميدونستم و الان دارم میسوزم و میسوزم اگرچه مطمئن بودم قسمتم نیستاگرچه مطمئن هستم به دردم نمیخورد دعا کنید برام مهدیه میای اینجا ؟دعا کن برام
درباره این سایت