به نام خدا یه جوونی هست که سال ها شاهد ماجرای زندگیش بودم. از نزدیک. فکر کنم ده سال پیش بود که به سفارش بود یا به تشویق یا فشار یا هر چی رفت مشهد زیارت امام رضا ع. البته بردنش بگم درست تره. ولی زنده شد بعد اون زیارت به لطف اباالحسن. همه ی سال های بعدش امتحان شد اما. من خودم شاهدم. حالا شاهد بودن منم ماجرایی داره ها. چون من خودم بعدا فهمیدم امتحان چیه و دیالوگ هاش که یادم میاد می فهمم او چه صبوری هایی می کرد.
درباره این سایت